اشتباهات استارتاپها در بازاریابی محتوا
روشن است که صاحبان استارتاپها به درک عمیقی از بازار هدف دست یافتهاند.در حقیقت، اگر بازار را مطالعه نکرده بودند، شغلی نیز نداشتند، زیرا کمبودهای بازار و محصولات و خدماتی که برطرف کننده نیاز مردم است از دیدشان پنهان میماند.
می دانیم که تحقیقات بسیاری در زمینه راهاندازی کسبوکار، درک و شناخت بازار، تعیین چگونگی تناسب میان محصولات و خدمات و نیاز بازار و… صورت میگیرد. این فقط نقطه شروع است.
هنگامی که در حال ساخت پایگاه مشتریان (آنلاین یا آفلاین) برای کسبوکارمان هستیم، آنچه در مرحله بعد رخ میدهد به ندرت رویدادی بیدردسر است. برخی از کسبوکارها ممکن است محصولشان در بازار برنده شود و کسبوکارشان گل کند اما شاهدیم اغلب کسبوکارها به مشکلاتی دچار میشوند و برای بقا تلاش میکنند.
پس فایده راهاندازی کسبوکار چیست؟
در بیشتر موارد، اشتباهات بازاریابی سبب بروز این مشکلات میشوند. این اشتباهات میتوانند خالق موانع عظیمی بر سر راه استارتاپها باشند. در این نوشتار برخی از متداولترین این اشتباهات مورد بررسی قرار میگیرد.
• غفلت و از دست دادن فرصت پیامرسانی
می دانستید فقط ساخت و ارائه محصول و خدمات مناسب کافی نیست. لازم است که مخاطبان احتمالی و بالقوهتان در سطح کلان، ارتباط و سودمندی محصولاتتان را درک کنند. (شاهدیم محصولات بسیار فوقالعادهای به خاطر بیتوجهی مالکانشان به اهمیت پیامرسانی و برندسازی، در بازار جایگاه پیدا نمیکنند و این امر ناراحتکننده است).
چگونه کسبوکارها باید از این فرصت بهره ببرند؟ از طریق محتوا. هر چیزی محتوا محسوب میشود. متنهای وبسایت، پستهای وبلاگ، فیلمها و به روزرسانی رسانههای اجتماعی. در واقع محتوا با مشتریان بالقوه صحبت میکند. بنابراین ضروری است که پیامرسانی از طریق پلتفرمهای متعدد به درستی صورت بگیرد. وبسایتتان می بایست به گونهای طراحی شود که مشتری، فعالیتهای شما را درک کند و هنگام خروج از وبسایت سردرگم نشده باشد. محتوا باید به گونهای باشد که مشتری با یک بار خواندن اطلاعات به شناختی از شغل و فعالیت شما دست یابد. جمله نهایی، نقش کلیدی دارد و می بایست به صورت مفید و مختصر بر ماهیت کسبوکارتان و منحصربه فرد بودنتان تاکید کند. (خوب است که باهوش باشید اما نه آنقدر باهوش که گنگ و مبهم به نظر برسید و دیگران قادر به درک شما نباشند.) دیگر صفحات وبسایت شما و همچنین دیگر پلتفرمها، باید به صورت تفضیلی به بیان آن جمله نهایی و کلیدی بپردازند. شما نماد چه چیزی هستید؟ چه محصولات و خدماتی ارائه میدهید؟ چه چیزی شما را منحصربه فرد میکند؟ به طور دقیق بیان کنید که محصولات و خدمات شما چگونه به دیگران کمک میکنند؟ محصولات و خدماتتان در چه مناطق جغرافیایی قابل دسترس است و توزیع میشود؟
پیامهای صریح و مختصر، افراد مناسب را جذب کسبوکار شما میکند و تغییر و تبدیلها را افزایش میدهد.
• ناتوانی در جذب اطلاعات مخاطبان
خب، میدانیم شما یک وبسایت ایجاد کردهاید و به آن افتخار هم میکنید. به تولید محتوا پرداختهاید و برای سئو نیز سرمایهگذاری کردهاید تا ترافیک مناسبی برای وبسایت خود ایجاد کنید.
خب نتیجه چه میشود؟
پاسخ: اجازه ندهید بازدیدهای وبسایتتان و سایر پلتفرمها به هدر برود. از این فرصتها نهایت استفاده را ببرید.
به مخاطبان خود بهانهای بدهید که سبب شود اطلاعات تماسشان را در اختیار شما بگذارند. ارائه خبرنامهها و همچنین منابعی برای دانلود، معمولترین راه برای ایجاد یک بانک اطلاعاتی از ایمیلهای مخاطبان است که به نوبه خود به افزایش بازدیدکنندگان شما کمک میکند.
اما لزوما هر بازدید از وبسایت منجر به جذب مشتری نمیشود. پس چگونه مشتریان بالقوه را بشناسیم؟ چگونه میتوان اطلاعات لازم را بدون ثبتنام افراد به دست آورد؟ سایتLeadfeeder برای کسبوکارها در رابطه با بازدید کنندگان ناشناس، دادههای عملی فراهم میکند. برای مثال چگونه شما را یافتهاند، کدام صفحات وبسایت شما را دیدهاند و…
دادههایی که برای پیشبرد توسعه و یا برقراری تماس فروش مورد استفاده قرار میگیرند.
قرار دادن افزونه (پلاگین)های اجتماعی در نقاط استراتژیک سبب میشود تا علاقهمندان بتوانند به راحتی شما را در پلتفرمهای آنلاین دنبال کنند. این افراد قبل از آنکه برندی را دنبال کنند، به احتمال بیشتر، محتوای وبلاگ یا وبسایت را به اشتراک میگذارند و این یعنی فرصتی برای به دست آوردن مخاطبانی جدید و دیده شدن موفق پستها.
• تنظیم و ارائه محتوای کمکیفیت (یا عدم ایجاد محتوای کافی)
محتوا در واقع شکل دهنده نحوه تعامل شما با مخاطب است، در واقع نحوه شناختی است که مردم به صورت آنلاین از شما دارند. بنابراین با ارسال پستها و ویدئوهای بیکیفیت و بهروز رسانیهای نادرست خود را غیرحرفهای جلوه میدهید، که درنهایت به ضعیف شدن کسبوکارتان منجر میشود. در اینجا کیفیت و کمیت هر دو مهم هستند.
بسیاری از استارتاپها با محدودیت منابع مواجهاند. در این حالت، پیشنهاد میشود کیفیت را بر کمیت ترجیح دهید. اما اجازه ندهید بروزرسانیهایتان از یک حدی پایینتر بیاید. این را به خاطر داشته باشید که ارسال پست به صورت منظم به اندازه کیفیت مهم است.
اگر فقط میتوانید یک بار در هفته به ارسال و انتشار محتوا بپردازید، همین روند را مدیریت کنید. شما باید بدانید هر چند وقت یک بار میتوانید پست بگذارید و یک تقویم محتوا داشته باشید. ابزاری مانند CoSchedule و Google Docs میتواند به شما در این زمینه کمک کند.
• تولید محتوای باکیفیت اما بیتوجهی به بازاریابی برای آن محتوا
چه کسی به وبلاگ و سایت زیبایی که از دیدهها پنهان است توجه خواهد کرد؟ کارآفرینان، اغلب بر تولید یا ارائه محصولات و خدمات خود متمرکزند و فراموش میکنند که بازاریابی آن نیز بخش مهمی از شغلشان محسوب میشود.
صاحبان کسبوکارهای جدید غالبا با مفهوم self-promotion (خود تبلیغی) درگیر هستند. بسیاری از کارآفرینان دوست ندارند درباره خودشان صحبت کنند. این امر ممکن است پیام کلیدی کسبوکار را در معرض سوءظن قرار دهد و یا آن را تضعیف کند.
پس بدانید داستان زندگی شما به عنوان اداره کننده یک رسانه اجتماعی، اعتبار شما میان مردم است. پس احتمالا مایلید این اعتبار به سرمایه شما بدل شود.
آیا آگاهی از مبحث اعتبار و سرمایه به تجدید نظر در خودتبلیغی منجر شد؟ اگر جواب شما منفی است و یا اگر قادر به اجرایی کردن این امر نیستید، یک بازاریاب باتجربه استخدام کنید. (این کار ارزش سرمایهگذاری کردن دارد)
درمراحل اولیه، کسبوکارتان به توجه کامل شما نیاز دارد. پس موقع مناسبی برای گیج بازی نیست.
به خاطر بسپرید که کسبوکارها برای خودشان صحبت نمیکنند. امیدواریم کسبوکار شما از این اشتباهات به دور باشد.
منبع
مترجم: زهرا سلیمان زاده کارشناس روابط عمومی