نوآوری ؛ موتور اقتصاد مدرن
نوآوری در بیان پژوهشی، از یک طرف با نو بودن و از طرف دیگر با پراکندگی بازار تعیین می شود. هرچیزی که در بازار، جدید و موفق است، به عنوان نوآوری قلمداد می شود. استوارت کانینگ هام( نویسنده و استاد دانشگاه در زمینه رسانه ها و ارتباطات اهل استرالیا ) میگوید که” نوآوری فقط ایجاد ایدههای جدید نیست” بلکه شامل پیادهسازی آن ایدهها برای اقتصاد، و منفعت اجتماعی یا عمومی است.
نوآوری موتور اقتصاد مدرن است که ایده ها و دانش را به کالا و خدمت تبدیل می کند. تقریبا هر رشد اقتصادی که بعد از قرن هجده رخ داده به گونه ای ریشه در نوآوری دارد.
امروزه نوآوری عنصر کلیدی برای مزیت رقابتی و رشد اقتصادی به شمار می آید. همواره موفقیت نصیب سازمان هایی می شودکه از انعطاف پذیری بالایی برخوردار باشند و کیفیت محصولات یا خدمات خود را بهبود بخشند. اکثر سازمان ها نوآوری را مزیت رقابتی و مدیریت نوآوری را امری اجتناب ناپذیر می دانند وحتی صاحبنظران معتقدند که نوآوری رمز بقای سازمان است.
اگر با دید وسیع تری نگاه کنیم، خواهیم فهمید شرکت ها و سازمان هایی که در محیط هایی با رقابت بالا عمل می کنند، تمایل دارند نوآوری بیشتری در محصولات و خدماتشان داشته باشند. همچنین می توان دریافت که عوامل محیطی هم بر نوآوری سازمان اثر می گذارند. بنابراین به نظر می رسد که گرایش به سمت نوآوری های خدمات و محصولات به ساختار رقابتی که سازمان در حوزه خود عمل می کند بستگی دارد. می توان گفت نوآوری بر تمامی جنبه های سازمان ها تاثیر گذار می باشد.
به طور کلی نوآوری یک امر و نیاز زیر بنای زندگی انسان است. در این میان تاثیری که نوآوری می تواند در ایجاد ارزش برند داشته باشد انکار ناپذیر است. وجود نام و نشان تجاری یک دارایی دراز مدت و استراتژیک برای سازمان است. یک نام تجاری با ارزش اهمیتی بیشتر از محصولات آن سازمان دارد. مطالعات و تحقیقات انجام شده نشان می دهدکه علاوه بر ابعاد برند ( کیفیت ادراک شده، وفاداری به برند، آگاهی ازبرند، هم خوانی برند ) نوآوری وشاخص های آن ( خلاقیت، ابتکار، ایده های نو) درایجاد ارزش برند تاثیر گذار هستند.