هفت مهارت رهبری که هر کارآفرینی باید یاد بگیرد.

کارآفرینان برای راه اندازی کسب و کار خود به انواع مهارت‌ها نیاز دارند. سرسختی، تخیل قوی، انگیزه و اخلاق کاری از جمله این امور هستند. همانطور که یک کسب وکار توسعه می‌یابد، مهارت‌های مورد نیاز آن کسب وکار نیز تغییر می‌کند.

در چنین حالتی، کارآفرینان بایستی به رهبران بزرگی تبدیل شوند که برای همکاران خود الهام بخش باشند و همچنین قادر باشند نیروی کاری رو به رشد خود را توانمند سازند تا شرکت حرکت رو به جلو خود را ادامه دهد. البته این کار برای آن دسته از کارآفرینانی که کسب وکارشان را به تنهایی یا با تعداد معدودی از دوستان نزدیک خود راه‌اندازی کرده‌اند، دشوار است. آن‌ها عادت کرده‌اند که هرکاری را خودشان انجام دهند و تعامل و پاسخگویی کمتری در مقابل دیگران دارند.
در واقع، دنیای کسب وکار مملو از کارآفرینان بسیار موفقی است که تحت یک شرایط سخت، مجبور شده‌اند در مدیریت و رهبری سازمانشان تغییراتی را ایجاد کنند. اما شرایط برای آن دسته از افرادی که این تغییر را در مراحل اولیه کسب وکار خود ایجاد نمی‌کنند، دشوارتر است.

در ادامه این نوشتار، به هفت مهارت رهبری که هر کارآفرینی باید یاد بگیرد، می‌پردازیم.

چگونه یک شبکه حمایتگر و پشتیبان بسازیم؟

رهبران خوب، خود را با مشاوران یا در بیان ساده تر با گروهی از مدیران که منتورینگ و مشاوره مناسب ارائه می‌دهند، احاطه کرده‌اند. این روابط می‌تواند رسمی یا ساختاری باشد. در روابط ساختاری شاهدیم که مدیران ارشد در اکثر موارد سود زیادی از کار کردن با رئیس غیر اجرایی می‌برند.
همچنین ممکن است این شبکه‌های پشتیبان و حمایتگر خارج از شرکت و یا سازمان باشند، برای مثال مشاوران حرفه‌ای که چشم‌انداز حیاتی‌ای برای شرکت فراهم می‌آورند. یا از داخل شرکت و یا سازمان باشند، برای مثال بخشی از یک تیم مدیریتی گسترده.
به بیان کلی، شما به عنوان یک کارآفرین می‌بایست پذیرای ایده‌های مختلف باشید و از آن‌ها استقبال کنید تا بتوانید از بهترین توصیه‌های ارائه شده برای عملی کردن ایده‌ها بهره ببرید.

چگونه استعدادها را جذب و آن‎‌ها را در سازمان حفظ کنیم؟

رهبران خوب، وقت خود را به سرما‌گذاری بر روی کارکنانشان اختصاص می‌دهند. رهبران کسب وکاری معمولا کارکنان خود را به عنوان بزرگترین سرمایه شرکت درنظر می‌گیرند و همین نگاه به جایگاه کارکنان اعتبار می‌بخشد. اما این نگاه و تفکر آنچنان که باید، فراگیر نشده است.
برای مثال، کارآفرینانی که به فرایند استخدام و جذب نیروی کار توجهی ندارند و برای باانگیزه نگه داشتن کارکنان خود ساختاری تعریف نمی‌کنند، نمی‌توانند به توسعه مهارت‌های آنان کمک کنند. در نتیجه؛ نیروهای با استعداد خود را از دست می‌دهند و کارمندان خود را تشویق می‌کنند تا به دنبال فرصت‌های جدید در محیط‌های کاری دیگری باشند. تعهد شغلی موضوعی است که نباید نسبت به آن بی‌توجه باشیم زیرا کلید جذب و حفظ بهترین افراد است.

چگونه تفویض اختیار کنیم؟

رهبران خوب به کارکنان خود قدرت عمل بیشتری می‌بخشند. رهبرانی که آموخته‌اند چگونه تفویض اختیار کنند، زمان بیشتری برای تمرکز بر روی وظایف رهبری‌شان دارند. آن‌ها به جای اینکه هر لحظه از زمانشان را برای مسائل روزمره و جزئی صرف کنند، فضایی در کسب وکارشان ایجاد می‌کنند تا انجام کارها برعهده افراد دیگری قرار بگیرد و در عوض خودشان برای آینده به برنامه‌ریزی می‌پردازند.

چگونه از کنترل کردن دست برداریم؟

رهبران خوب عمدتا افراد با استعداد را استخدام می‌کنند و به آن‌ها آزادی عمل می‌دهند. آنان به این تشخیص رسیده‌اند که اگر به کارکنان خود اعتماد نداشته باشند، تفویض اختیار معنایی ندارد. برای کارآفرینانی که خودشان به تنهایی کسب وکاری راه انداخته‌اند و وظایف متعددی را به عهده داشته‌اند ، ضروری است که رها کردن را بیاموزند و از کنترل کردن دست بردارند. مدیریت جزئی نگر یا به قولی مدیریت ذره بینی به کاهش بهره‌وری منجر می‌شود، زمان رهبر را هدر می‌دهد و با القای حس بی اعتمادی به کارکنان، موجب بی انگیزگی آنها می‌شود.

چگونه یک چشم انداز تعریف و تنظیم کنیم؟

رهبران خوب می‌توانند آنچه را در آینده رخ می‌دهد، متصور شوند. آنها توانایی الهام بخشی به کارکنان و همکاران خود را دارند و همین امر منجر به شکل گیری همکاری میان آنها در جهت دستیابی به اهداف بالقوه‌ کسب وکاری‌شان می‌شود.
برای تعریف و تنظیم چشم‌انداز یک کسب وکار به دو مهارت نیاز است:

رهبران باید زمان و تصور خوبی را برای برنامه‌ریزی استراتژیک در آینده داشته باشند و اهداف بلندپروازانه‌ای را برای رشد کسب وکارشان تعیین کنند.
آن‌ها باید بتوانند این چشم‌انداز را با بقیه بخش‌های کسب‌وکار ارتباط دهند تا همه افراد را برای ادامه کار تشویق کنند.
چگونه از اعداد سر دربیاوریم؟

رهبران خوب به طور دقیق می‌دانند اوضاع مالی شرکتشان چگونه است. ممکن است وظیفه مدیریت مالی را به همکاران خود واگذار کرده باشند یا یک مدیر امور مالی یا یک مشاور امور مالی (خارج از شرکت) با ایشان همکاری کند. این رهبران از نظر اقتصادی، سواد کافی برای تفسیر حساب‌های کوچک مدیریتی و ترازنامه‌های شرکتشان را دارند. کسانی که این مهارت را ندارند، ممکن است از اینکه کسب‌وکارشان فاقد بنیادهای مالی برای آینده است، تعجب کنند.

چگونه از تکنولوژی برای رسیدن به اهدافمان بهره ببریم؟

رهبران خوب می‌دانند چگونه اطلاعاتشان را به اشتراک بگذارند، به گونه‌ای که به سود کل کسب وکارشان منجر شود.
تکنولوژی‌های جدید، فرایند به اشتراک‌گذاری اطلاعات را تسهیل می‌کند. در حقیقت، هم سرعت انتقال داده‌ها و هم میزان درک و تجزیه و تحلیل داده‌ها افزایش می‌دهند. استفاده رهبران از ابزارها و تکنولوژی‌های جدید امری حیاتی است زیرا واضح ترین تصویر ممکن از اتفاقات جاری در کسب وکار را خلق می‌کند.

منبع