اگر می خواهید کارآفرین شوید اما نمی دانید از کجا شروع کنید، اول باید این سوال را از خود بپرسید.

در سال ۱۹۹۴ جف بیزوس، بنیان گذار آمازون در وال استریت مشغول به کار بود اما از همان جوانی، رویای کارآفرینی در سر داشت. وی بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه پرینستون، در یک استارت آپ حوزه فناوری مشغول به کار شد. وقتی این شرکت با شکست مواجه شد، وی به فعالیت در صنعت بانکداری پرداخت.

با ظهور اینترنت، بزوس فرصت کارآفرینانه ای را تشخیص داد: کتاب ها!!!
بزوس در کتاب The Everything Store به این بازه زمانی اشاره می کند و می گوید: خود را ۸۰ ساله فرض کردم و با خود فکر کردم ممکن است عمیقا پشیمان شوم که چرا در حیطه اینترنت که یک رویداد انقلابی بود شرکت نکردم.
یکی از متداول ترین دلایلی که بیشتر مردم رویای راه اندازی شرکتی را در سر دارند این است که از وضعیت کاری فعلی خود رضایت ندارند. برای بزوس، شغل بی دردسرش در وال استریت، مزایای زیادی داشت؛ با این حال، آن شغل آن چیزی نبود که او می خواست. بزوس می دانست که ذاتا یک کارآفرین است.
آیا شما هم این احساس را دارید؟ آیا احساس می کنید در نقش خود در محل کارتان گیر افتاده اید؟ آیا می خواهید تغییری در جهان ایجاد کنید و مالک واقعی زندگی تان باشید؟ بزوس می گوید: اگر این احساسات برای شما آشناست بدانید که من درکتان می کنم. من نیز در این چنین موقعیتی بوده ام. برای مدت ۱۵ سال در صنعت بانکداری برای سیتی گروپ و مریل لینچ کار کردم، که در نقش های رهبری مدیریت و فروش فعالیت داشتم. با وجود داشتن یک مدیر عالی، کار کردن با یک تیم فوق العاده و کسب دستاوردهای قابل توجه در آن زمان، همچنان احساس می کردم که چیزی گم شده است.
عمیقا می دانستم کار دیگری وجود دارد که باید در جهان انجام دهم. دلم می خواست هر روز صبح بعد از بیدار شدن، کارهایی را انجام دهم که برایم بسیار مهم تر بود. تحت تاثیر این احساسات، بیش از ۵ سال شب ها و آخر هفته ها کار کردم تا بتوانم یک شرکت مسافرتی به نام Explorer’s Passage The را همزمان با کار در بانک راه بیاندازم. در نهایت، کسب وکارم به موفقیت کافی رسید و توانستم بانکداری را ترک کنم و تمام وقت برای شرکت خودم فعالیت کنم. کارآفرینی، کار آسانی نیست و سختی هایی دارد. اما می توان شغلی ایجاد کرد که شما را از لحاظ مالی تأمین کند و اهدافتان را محقق سازد. من این موضوع را اثبات کردم.
اگر شما به فکر راه اندازی شرکت خود هستید، باید یک تصمیم بزرگ بگیرید: کسب وکار جدید شما چه کاری انجام خواهد داد؟ نگران نباشید! بیشتر مردم با این موضوع در کشمکش هستند. حتی جف بزوس هم قبل از راه اندازی فروشگاه کتاب، فرایند کامل ایده پردازی را پشت سر گذاشته است. شروع این پروسه می تواند ترسناک و حتی گیج کننده باشد. اما اگر گام به گام پیش بروید می توانید آن را مدیریت کنید.
شما می پندارید ایده باور نکردنی ای دارید و به آن علاقه مند هستید. اما تجربه به من آموخته است که شما باید ایده ای خلق کنید که به سه سوال اساسی پاسخ بدهد:
• در چه کاری خوب هستید؟
• چه چیزی را دوست دارید؟
• چه چیزی احساس کامیابی و شادکامی را در شما ایجاد می کند؟
در این مقاله، مورد اول یعنی اهمیت ایجاد کسب وکار با توجه به آن چه در آن خوب هستید، مورد بررسی عمیق تر قرار خواهد گرفت.
در چه کاری خوب هستید؟
بهر یک ما استعداد و مهارت های منحصر به فردی برای ارائه در جهان داریم. گاهی اوقات نمی توانیم متوجه شویم در چه کاری خوب هستیم و این به طور طبیعی برای همه ما پیش می آید.
در ۲۰ سال گذشته، آلن ماسک، کسب وکارهایی مانند PayPal و Tesla را ایجاد کرده که صنایع را متحول ساخته است. آلن ماسک برای حل مشکلات و دیدن آینده استعداد و توانایی دارد. برادرش، کیمبل ماسک در مصاحبه ای با رولینگ استون گفت: آلن، همیشه مسائل را به گونه ای متفاوت می بیند و هیچ کس دیگری مانند او، مسائل را درک نمی کند.
اگر شما یک شطرنج باز حرفه ای باشید تا ۱۲ حرکت پیش رو را می توانید ببینید. آلن نیز در هر موقعیتی می تواند ۱۲ حرکت رو به جلو را ببیند. کسب وکارهای ماسک بازتابی از توانایی های ذاتی اوست.
بزوس می گوید هنگامی که در کالجی در نزدیکی دانشگاه پرینستون بودم، همواره دوستان و خانواده اش را به دانشگاه می آوردم و در قالب یک تور، آنجا را به آن ها نشان می دادم. در ارتباط با تاریخ و معماری دانشگاه صحبت می کردم و نقاط زیبایی را که دوست داشتم به ایشان نشان می دادم. این کاری بود که به طور طبیعی آن را انجام می دادم و از آن لذت می بردم.
در آن زمان، آن را به یک کسب وکار تبدیل نکردم اما همه فهمیده بودند اگر می خواهند دانشگاه را ببینند باید با من بروند.
۱۵ سال طول کشید تا متوجه شدم می توانم آن را به کسب وکاری تبدیل کنم، یعنی نشان دادن مکان های زیبا در سراسر دنیا به مردم.
آنچه گفته شد فرصتی است تا فکر کنید و ببینید در چه کاری توانایی دارید . به شما سرنخ هایی درباره توانایی ها و استعدادهایتان داده شد تا بفهمید باید چه کنید. من معتقدم استعداد و توانایی های ما در زندگی، هدایایی است که بی دلیل به ما داده نشده است. از این هدایا و استعدادهای منحصر به فرد خود برای خدمت به دیگران استفاده کنید. آن ها را هدر ندهید.
بزوس می گوید: هنگامی که درباره استعداد و توانایی هایم فکر کردم، متوجه شدم در گرد هم آوردن افراد خبره، نمایش مکان های دوست داشتنی به مردم و مدیریت ریسک استعداد و توانایی دارم. ویژگی های منحصر به فردم با شرکت مسافرتی ام کاملا تطابق داشت.
در مورد شما چطور؟ چه چیزهایی به طور طبیعی برای شما پیش می آید؟
چند ایده برای تفکر به شما پیشنهاد می کنم:
حل مسائل
مدیریت ریسک
شروع پروژه های جدید
اجرای پروژه ها
همراهی با ایده های خلاقانه
سازماندهی افراد یا رویدادها
هنگامی که سه ایده برتر خود را شناسایی کردید، فکر کنید و ببینید کدام یک از آن ها، با آنچه شما دوست دارید و در آن توانایی دارید، هماهنگ است. با این کار، شما اولین گام در مسیر کارآفرینی خود را برداشته اید.
امیدوارم این نوشتار را برای سفر کارآفرینی خود موثر ببینید.
مترجم: زهرا سلیمان زاده کارشناس روابط عمومی
منبع